تاريخ : | 23:58 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

در روزگاری زندگی میکنیم کـه:


هَرزگی “مـُـــــد” اســت !


بی آبرویــی “کلاس” اســـت !


مَســـــتی و دود “تَفـــریــح” اســـت !


رابطه با نامحرم روشــن فکــری” اســت !


گــُـرگ بــودن رَمـــز “مُوفقیت” اســـت !


بی فرهنگی “فرهنگ” است !


پشت به ارزش ها واعتقادات کردن نشانه “رشد ونبوغ” است !

MANO O ARTIM
تاريخ : | 23:56 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

MANO O ARTIM
تاريخ : | 23:50 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

MANO O ARTIM
تاريخ : | 23:21 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

از پسر فال فروشی پرسیدم چیکار میکنی؟

گفت از حماقت مردم پول بدست می اورم.

گفتم چگونه؟

گفت من که از حال امروزه خود خبر ندارم

مردم فردای خود را از من میخواهند!!!

MANO O ARTIM
تاريخ : | 23:15 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

 

ب نظر شما بوس کردن لبای عشقتون قبل از اینکه بهم برسید مشکل داره؟؟؟

1-نه

 

2-اره

MANO O ARTIM
تاريخ : | 22:55 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

روز خاکسپاری من . . .


اونی که بیشتر اذیتم کرد ، بیشتر گریه میکنه


اونی که نخواست ما رو ، بالاخره میاد دیدن جسدم


اونی که حتی نیومد تولدم ، زیر تابوتمو میگیره


اونی که سلام نمیکرد ، میاد برا خدافظی


عجب روزیه اون روز

!!!!!!!!!!!!!

 

 

 

MANO O ARTIM
تاريخ : | 22:24 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

مرگ انسان زمانی است....

 

که نه شب بهانه ای برای خوابیدن دارد....

 

و نه صبح دلیلی برای بیدار شدن

 


MANO O ARTIM
تاريخ : | 22:14 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

بعضی ها دستشون ..رو.. میشود

 

اما رویشان کم نمیشود...

 

چقدر زیادن این بعضی ها...

 

..............................................................................................

 

 

میدونی چیه...

 

الان که فکرشو میکنم میبینم بعضیا همون بعضیا بمونن خیلی بهتره

 

 

......................................................................................................

 

به بعضی ها باید گفت:

 

یه برنامه بریز دیگه نبینمت...

 

 

......................................................................................

 

کسایی که درون من را میبینند برایم مهم هستند

 

کسایی که بیرون منو میبینن مهم نیستن

 

اونا همون بیرون بمونن بهتره

.........................

 

 

 

 

MANO O ARTIM
تاريخ : | 18:17 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

عاشقی یعنی فقط همین:

MANO O ARTIM
تاريخ : | 23:22 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

اگر چه این روزها میگذرد

 

 

اما

 

 

من از این روزها

 

نمیگذرم

MANO O ARTIM
تاريخ : | 23:14 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza
کاغذتم!
احساساتتو روم بنویس…
عصبانیتتو روم خط خطی کن…
اشکاتو بام پاک کن…
حتی اگه سردت شد منو بسوزون تا گرم شی…
فقط منو دور ننداز.
MANO O ARTIM
تاريخ : | 19:24 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

 دخترو پسری بود که عاشق هم بودن و عشقشون پاک ترین عشق بود

یه روزی این دوتا تو خیابون با هم قدم می زدن که حال دختر یهویی بد می شه

و باعث می شه از حال بره و بیو فته زمین

پسر میبرتش بیمارستان  خلاصه حال دختر  خوب می شه

روزی خانواده ی دختر به مسافرت رفته بودن که به پیشنهاد پسر

دختر قبول می کنه تا چند ساعتی پیش عشقش باشه

پسر به دختر می گه بریم اتاقم تا تو کامپیوتر چیزی نشونت بدم

وقتی دختر وارد اتاق می شه پسر درو قفل می کنه

و دختر متعجب به عشقش به کسی که اعتماد داشت نگاه می کنه بعدش پسر با زور

بادختر ارتباط برقرار می کنه و دختر هم کلی پسررو فحش می ده و می گه ما عشقمون یه عشق پاک بود تو

هم چیزی خراب کردی دیگه دوست ندارم و همینجوری که می خواست بره پسر دستشو می گیره و می گه:

حالا شدیم عین هم

تو ایدز داشتی و من مجبور به این کار شدم منو ببخش .......

و سر انجام تو اغوش هم دیگه چشم به این دنیا می بندن

MANO O ARTIM
تاريخ : | 4:6 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza
یکی از قشنگترین روابط عاشقانه:
ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻋﺸـــﻘﺖ ﺑﮕﻪ :
ﯾــﻪ ﺑــــﻮﺱ ﻣـــــﯿــــﺪﯼ؟؟
ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﮕﯽ :
ﻧـــﻬﻬﻬﻪ !!
ﺍﻭﻧﻢ ﺑﮕﻪ ﻣﮕﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺗﻪ ..
ﺑﯿﺎﺩ ﺑﭽﻠﻮﻧﺘــﺖ ﻭ ﺑﻮﺳﺖ کنه
MANO O ARTIM
تاريخ : | 17:29 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

مثل همه ی اتفاقات خوب و بد زندگی. . .

 

مثل همه ی دوست داشتن هایی که. . .

 

در ته صندوقچه ی خاک خورده ی دلت مخفی ماند. . .

 

و هیچ کس نفهمیدشان. . .

 

این روزها نیز بگذرد. . .

 

این دلتنگی ها. . .

 

این تنهایی ها. . .

 

این اشک ها. . .

 

این انتظارها. . .

 

آری !  این روزها و این لحظه ها نیزبگذرد. . .

 

 مانند زندگی این نیز. . .

 

  بگذرد ! ! !

 

MANO O ARTIM
تاريخ : | 13:52 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

یـﮧ وقتایے هسـت ڪـﮧ

بـاید لم بدے یـﮧ گوشـﮧ ...

و جریاטּ زندگیت رو فقط مرور ڪنے

بعدشم بگے :

بـﮧ سلامتے خودم ڪـﮧ اینقدر تحمل داشتم ...

MANO O ARTIM
تاريخ : | 13:12 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

به سلامتي پسري که،

به خاطر عشقش پاي چشمش کبود ميشه....

اما تف به دختري که گردنش پيش کسي ديگه کبود ميشه...!

MANO O ARTIM
تاريخ : | 12:59 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

بعضی ها را باید در جوی آب شست...

 

تا لجن ها خوشحال شوند...

 

که از خودشان کثیف تر هم هست....

MANO O ARTIM
تاريخ : | 12:57 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

کاش تو این جاده ها

ی تابلوهم بخاطر دلخوشی ما نصب میکردن

"تو"

دو کیلومتر

MANO O ARTIM
تاريخ : | 10:34 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza



دختری سه ساله بود که پدرش آسمانی شد...

 

دانشگاه که قبول شد، همه گفتند با سهمیه قبول شده!!

 

ولی...

 

هیچوقت نفهمیدند کلاس اول وقتی می‌خواستند به او یاد بدهند که بنویسد بابا!...

 

یک هفته در تب سوخت...

 

منبع:http://az-tabar-e-baran.loxtarin.com/

 

MANO O ARTIM
تاريخ : | 10:21 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

دیگر هیچ مزه ایی
دلچسب
نخواهد بود
من تمام
حس چشاییم را
روى لبانت جا
گذاشته ام …

 

MANO O ARTIM
تاريخ : | 15:21 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

بوسیدن زن در مقابل چشم همه

 

نه بی غیرتیست و نه خجالت اور

 

بلکه...

 

ستایش زیبایی او جلوی همگان است.

MANO O ARTIM
تاريخ : | 12:45 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

شهر هرت......

شهر هرت جایی است که توی فرودگاه برادر و پدرتو می تونی ببوسی اما همسرتو نه...

 

شهر هرت جایی است که همه با هم خواهر برادرن اما این برادرا خواهرا رو که نگاه می کنن یاد تختخواب می افتن

 

شهر هرت جایی است که مردم سوار تاکسی می شن زود برسن سر کار تا کار کنن وپول تاکسیشونو در بیارن

 

شهر هرت جایی است که رنگهای رنگین کمان مکروهند و رنگ سیاه مستحب

 

شهر هرت جایی است که اول ازدواج می کنند بعد همدیگه رو می شناسن

 

شهر هرت جایی است که همه بَدَن مگر اینکه خلافش ثابت بشه

 

شهر هرت جایی است که دوست بعد از شنیدن حرفات بهت می گه:* دوباره لاف زدی؟؟

 

شهر هرت جایی است که بهشتش زیر پای مادرانی است که حقی از زندگی و فرزند و همسر ندارند

 

شهر هرت جایی است که درختا علل اصلی ترافیک اند و بریده می شوند تا ماشینها راحت تر برانند

 

شهر هرت جایی است که کودکان زاده می شوند تا عقده های پدرها و مادرهاشان را درمان کنند

 

شهر هرت جایی است که شوهر ها انگشتر الماس برای زنانشان می خرند اما حوصله 5 دقیقه قدم زدن را با همسران ندارند

 

شهر هرت جایی است که همه با هم مساویند و بعضی ها مساوی تر

 

شهر هرت جایی است که برای مریض شدن و پیش دکتر رفتن حتماْ باید پارتی داشت

 

شهر هرت جایی است که با میلیاردها پول بعد از ماهها فقط می توان برای مردم مصیبت دیده چند چادر برپا کرد

 

شهر هرت جایی است که خنده عقل را زائل می کند

 

شهر هرت جایی است که زن باید گوشه خونه باشه و البته اون گوشه که آشپزخونه است و بهش می گن مروارید در صدف

 

شهر هرت جایی است که 33 بچه کشته می شن و مامورای امنیت شهر می گن: به ما چه. مادر پدرا می خواستند مواظب بچه هاشون باشند

 

شهر هرت جاییه که نصف مردمش زیر خط فقرن اما سریالای تلویزیونیشو توی کاخها می سازن

 

شهر هرت جایی است که 2 سال باید بری سربازی تا بلیط پاره کردن یاد بگیری

 

شهر هرت جاییه که موسیقی حرام است حرام

 

شهر هرت جایی است که گریه محترم و خنده محکومه

 

شهر هرت جایی است که وطن هرگز مفهومی نداره و باعث ننگه

 

شهر هرت جایی است که هرگز آنچه را بلدی نباید به دیگری بیاموزی

 

شهر هرت جایی است که همه شغلها پست و بی ارزشند مگر چند مورد انگشت شمار

 

شهر هرت جایی است که وقتی می ری مدرسه کیفتو می گردن مبادا آینه داشته باشی

 

شهر هرت جایی است که دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و ... است

 

شهر هرت جایی است که وقتی از دختر می پرسن می خوای با این آقا زندگی کنی می گه: نمی دونم هر چی بابام بگه

 

شهر هرت جایی است که وقتی می خوای ازدواج کنی 500 نفر رو دعوت می کنی و شام می دی تا برن و از بدی و زشتی و نفهمی و بی کلاسی تو کلی حرف بزنن

 

شهر هرت جایی است که هرگز نمی شه تو پشت بومش رفت مگر اینکه از یک طرفش بیفتی..

شهر هرت جایی است که .......

MANO O ARTIM
تاريخ : | 11:57 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

هروقت زن بودنت را میبینم:
سینه ام را به جلو میدهم
صدایم راکلفت تر میکنم
تا مبادا....لرزش دستهایم را ببینی
مرد که باشی ... دوست داری ازنگاه 1زن مرد باشی
نه بخاطر زور بازوهایت
من هم مثل تو دلتنگ میشوم...
ولی گریه نمیکنم
بچه میشوم.... بهانه میگیرم
تو این هارا خوب میدانی
تمام آرزویم این است ک سر بروی پاهایت بگذارم
تا موهایم را نوازش کنی

 
MANO O ARTIM
تاريخ : | 11:50 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

تو فک کردی همه مث منن

 

رفتی سراغ بقیه

 

منم فک کردم همه مثه توان

 

خط کشیدم دور همه....

 

MANO O ARTIM
تاريخ : | 16:42 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

آزار دهنده ترین سکوت، وقتی است

   

 

که دروغ می گوئی


 

 

و مخاطبت در سکوتی سنگین فقط نگاهت می کند...

 

 


MANO O ARTIM
تاريخ : | 16:22 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza
به سلامتی کسی که دوسش داری
و پیشت نیست
اما یه یادگاری ازش داری
 

که

 

وقتی نگاش می کنی
بوش می کنی حس می کنی
 

کنارته...

 

 


MANO O ARTIM
تاريخ : | 16:16 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

به سلامتی کسی که حاضره طرفش رو با یک حقیقت

  

 


ناراحت کنه ولی هیچوقت بهش دروغ نگه...


MANO O ARTIM
تاريخ : | 23:9 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

نمیخوام من!

نمیخوام!

اره نمیخوام دیگه!

زنده بودنما نمیخوام!

ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااا آدمات خستم کردن!

MANO O ARTIM
تاريخ : | 18:0 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

...خسته ام از اینکه زنده ام

و میخوام راحت بکنم خودما

اما از اشکهایی میترسم که مادرم سر قبرم میریزه...!

MANO O ARTIM
تاريخ : | 15:2 | نويسنده : ☁.¸¸.•☂ ☁alireza

MANO O ARTIM